بررسی وضعیت تاریخ اسلام در مصاحبه با دکتر منتظر القائم
آقای دکتر منتظر القائم در مصاحبه با سخن تاریخ، وضعیت رشته تاریخ را رو به رشد و دارای تحرک لازم دانست و با اذعان به برخی کاستیها در این زمینه، آینده این رشته را روشن توصیف کرد و یکی از مهمترین لوازم کار در این رشته را نوآوری در تحقیق عنوان کرد...
انگیزه حضرتعالی از تحصیل در رشته تاریخ چه بود؟
علاقه فوقالعاده به معرفت تاریخی و تاریخ اسلام و فرهنگ و تمدن اسلامی بود. لذا هنگام انتخاب رشته جز یک رشته تمامی انتخابهای خود را تاریخ زدم.
وضعیت موجود تاریخ ازلحاظ آموزش و پژوهش را بیان فرمایید.
به لطف خداوند رشته تاریخ تحرک لازم را پیدا کرده است و پس از انقلاب اسلامی روبهپیشرفت بوده است. مورخان امروز باید نسبت به پیشرفتهایی که در این علم صورت گرفته خود را بهروز نمایند و از دایره تاریخ سیاسی صرف خارج شوند و به تاریخ علم و تمدن و فرهنگ و تفکر و تاریخ اجتماعی و هنرها مثلاً سینما و صنایع بیشازپیش توجه کنند. یک آسیب مهم برای رشته تاریخ این است که در دانشگاههای بسیاری این رشته تأسیسشده درحالیکه متخصص آن را ندارند؛ و نیاز جامعه متناسب بااینهمه گسترش نیست و مؤسسان این رشتهها نگاه آمایش سرزمینی به ایجاد این رشته ندارند. دانشگاههایی دوره دکتری تاریخ ایران پیش از اسلام یا اسلام دایر کردهاند درحالیکه یک متخصص ندارند حال سؤال من این است؟ که چه کسی دروس تخصصی را تدریس میکند چه کسی رساله این تعداد دانشجویان را راهنمایی یا داوری و بررسی میکند. حال چگونه می شود این درجه دکتری یا کارشناسی ارشد را ارزیابی کرد. به خاطر همین مسئله ما در رشته تاریخ نوآوری نداریم.
معضل دیگر رشته تاریخ امروز نسبت به تعداد دانشجویان دورههای دکتری تلاش علمی و نوآوری کمتر صورت میگیرد و باید تلاش علمی بیشتری در پژوهشهای تاریخی و میدانی و روششناسی و نظریه انجام گیرد؛ و از روند بیحساب گرفتن دانشجو در دانشگاههایی که هیئتعلمی متخصص ندارند جلوگیری کرد. مدیران گروهها برنامه ریزان تاریخ که سالیان درازی است نان تاریخ را میخورند آیا به فکر کارآفرینی دانشجویان فارغالتحصیل هستند. آیا اگر فرزندان خودشان در رشته تاریخ تحصیل کنند اینچنین بیخیال به فکر دانشجویان فارغالتحصیل هستند. اگر نمیتوانند در رشته تاریخ کار بزرگی انجام دهند چرا راه را برای ورود جوانان و کسانی که میتوانند یک تحول اساسی ایجاد کنند، بستهاند؟ چرا برنامه ریزان رشته تاریخ از پیشرفت این رشته میترسند؟ چرا رشته جغرافیا که روزی با تاریخ باهم یکرشته بودند امروزه باید هشت دانشکده در ایران داشته باشد ولی رشته تاریخ یک دانشکده هم نداشته باشد این نگاه بسته باید عوض شود؛ و همانطور که در افواه گفته می شود متولیان باید حرمت امامزاده را حفظ کنند متولیان رشته تاریخ نیز باید در جهت اعتلای این رشته در میان دیگر رشته ها تلاش کنند.
نگاه به آینده در تاریخ (وضعیت مطلوب) را چگونه ارزیابی میفرمایید؟
بنده بسیار خوشبین هستم و با خوشبینی به علم تاریخ توجه دارم ولی متولیان تاریخ باید بدانند دانش تاریخ باید در جامعه حضور خود را نشان دهد و در عرصه روششناسی و نظریه و روزآمدسازی جایگاه خود را در میان علوم تعیین کند تا نگاه به تاریخ عوض شود و در میان علوم دیگری از خود دفاع کند تا جایگاه علمی خود را کسب کند و اگر مورخان خود را از نگاه سنتی نرهانند این رقبای علمی مثل علوم سیاسی و جامعهشناسی و مردمشناسی جای آنان را خواهند گرفت.
چگونگی به دست آوردن یک هویت مستقل تاریخی (مبانی تاریخ) را در چه چیزهایی میدانید؟
یک نقشه راه از سوی مورخان ایرانی لازم است که هماهنگ با برنامههای علمی و فرهنگی کشور تدوین کنند. مورخان امروز باید بیشتر درگیر مشکلات فرهنگی و اجتماعی کشور شوند و در عرصه نظریهپردازی وارد شوند و تاریخنگاری و تاریخ نگری موردتوجه واقع شود و فلسفه علم تاریخ و فلسفه تاریخ موردتوجه بیشتر در رشتههای تاریخ در دانشگاهها قرار گیرد. بیشتر رسالهها و پایاننامهها باید طرح باشد و یا پیشنهاد طرح مصوب داده شود تا آنها کاربردی و نیاز علمی کشور را برطرف کنند.
نظر حضرتعالی در مورد تعارض و تضاد تاریخ، حدیث و کلام چیست؟
تاریخ نیاز به علوم کمکی دارد و علومی کمکی به تاریخ کمک میکنند تا علمیت آن تقویت شود. من تعارضی میان تاریخ و حدیث نمیبینم رشته تاریخ یکرشته مستقل است ولی ارتباط تنگاتنگ با برخی علوم کمکی دیگر مثل ادبیات فارسی و عربی، جغرافیا، علوم اجتماعی، باستانشناسی و علوم سیاسی دارد. حدیث و کلام نیز جزو علوم کمکی در تاریخ اسلام است که باید از سوی مورخان موردتوجه واقع شود بهویژه تاریخ اسلام نیاز به این علوم دارد ولی مرز این علوم را باید بشناسد. البته کلام عقاید ایمانی است که از سوی شریعت صحیح فرض شود و با دلایل عقلی هم به صحت آنها استدلال شود. کار تاریخ بررسی تاریخ تفکر است و کلام هم جزو تاریخ تفکر است. پس ارتباط این دو علم معلوم میشود ولی کار تاریخ دیگر دفاع از یک عقیده کلامی نیست.
آثار، پیامدها و ورود مستشرقان به مباحث تاریخ اسلام را تشریح فرمایید.
مستشرقان مسلماً به دنبال اهداف علمی خود هستند و نیازهای تحقیقاتی مراکز علمی خود را دنبال میکنند. ولی مورخان ما باید بدانند مثل نهضت ترجمه صدر اسلام (قرن دوم تا چهارم) چه کتب و آثاری از آنان مفید و اثربخش است و سپس ترجمه بنمایند. ما نباید در مقابل آثار آنان ذوقزده شویم و باید بدانیم نظر آنان وحی منزل نیست و برخی از نظریههای آنان علمی و بسیاری از نظریههای آنان غیرعلمی است؛ مثلاً نظریه آنان پیرامون تشیع که میگویند تشیع شکل ایرانی شده اسلام است این حرف علمی نیست و تحمیل عقیده شخصی آنان بر تاریخ است و تشیع از مدینه منوره به کوفه و سپس به قم و ایران آمد بسیاری از صحابه رسول خدا (ص) و خاندانهای عرب و ایرانی شیعه علی (ع) بودند و ازجمله رهبران قیام توابین شیعه و همگی عرب بودند و تشیع در آغاز ارتباطی با ایران نداشت. به قول مرحوم دکتر اسماعیل رضوانی: مستشرقان نظریه زیاد میدهند زیرا با جرأت هستند ولی برخی از نظرات آنان مستدل نیست و ارزش علمی ندارد.
روش حضرتعالی در پژوهش تاریخ (روش علمی در پژوهش تاریخ) چیست؟
بنده متخصص تاریخ اسلام هستم و به تاریخنگاری و تاریخ نگری توجه بیشتر دارم ولی از میان روشهای نوین به مکتب آنال که بجای تاریخ سیاسی به تاریخ اجتماعی و اقتصادی اهمیت میدهد، توجه دارم و تاریخ فرهنگی برای من اولویت دارد. در کلاس نیز سعی میکنم دانشجویان محقق و پژوهشگر تربیت شوند تا حفظکننده باشند. اگر دانشجو با پژوهش و مطالعه پیش از کلاس به کلاس آمد محقق میشود چون برای او سؤالاتی ایجاد میشود در کلاس سؤالات او مطرح و بررسی میشود. آنوقت دانشجو بهجای یک کتاب درسی و حفظ تنها با چندین کتاب و مقاله در طول ترم مواجه میشود و آنها را مطالعه میکند و راههای اجتهاد علمی اینگونه بر روی دانشجو مفتوح میگردد.
توصیه و سفارش جنابعالی به اصحاب تاریخ چیست؟
مورخان پیشین خیلی زحمت کشیدند و میراث بزرگی را برای ما باقی گذاشتند ولی ما نباید همیشه شاگرد باقی بمانیم و برای همیشه پیرو آنان باشیم. موضوعات نو و نظریهپردازیهای نوین و پژوهشهای نو باید موردتوجه مورخان قرار گیرد تا به مرزهای دانش و مرجعیت علمی و تخصص نزدیک شویم و از پراکندهکاری در حوزه تاریخی خود به پرهیزیم. خودباوری به خودمان داشته باشیم و بهجای نگاه به بیرون مثل شهدای بزرگ دانشگاهی شهید شهریاری و تهرانی مقدم که کار بزرگی انجام دادند ما هم همین نگاه را داشته باشیم. البته تلاش و کوشش مستمر نیاز دارد. با هزار مسئولیت گوناگون و دغدغههای بسیار یک شبه نظریه و مقاله علمی مستقل تولید نمیشود.
نظریه جدید یا تحلیل جدید شما در مباحث تاریخی چیست؟
بنده معتقد هستم رشته تاریخ یک علم است و دارای شاخههای متعدد است و اثربخش بر روی علوم و آینده علمی کشور اگر تاریخ از حالت تدریس سنتی و تاریخ سیاسی صرف خارج شد میشود تحول در تاریخ ایجاد کرد. رشته تاریخ باید بهصورت تمدن ساز ارائه گردد زیرا برای تمدن سازی آینده ایران در میان علوم دیگر بسیار ضروری است و یک رشته هویتساز و فرهنگساز است. تمدن سازی لوازمی دارد که اول باید مورخان مبانی این تمدن سازی را تدوین کنند سپس درباره نظام سازی سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مدلهای تاریخی ارائه نمایند و لذا امروز باید دانشکدههای علوم تاریخی تأسیس گردد و محتوای رشتههای تاریخ غنیسازی و روزآمدسازی گردد؛ و رشتههای میان رشتهای و مرتبط با علوم دیگر در مجموعه تاریخ تدوین گردد؛ مثلاً مردمشناسی تاریخی، تاریخ علم و تمدن، تاریخ اجتماعی، تاریخ هنرهای گوناگون، تاریخ صنایع و رشتههای دیگر که موردنیاز تمدن سازی است.
روش تدریس شما چگونه است و چه ویژگی¬هایی دارد؟ (با توجه به روش¬های تدریس روز جهان مقایسه فرمایید.)
در تدریس تاریخ روش استاد باید کارگاهی باشد و دانشجو با آمادگی و پیش مطالعه به کلاس بیاید؛ و تدریس استاد باید دریچههای اجتهاد علمی را روشن کند. مجتهد بار آوردن دانشجو و پرسشگری در کلاس بسیار مهم است. بهجای خطیب بودن معلم باید ماهیگیری را به دانشجو تعلیم دهد و روش پژوهش و میدانی کار کردن و بهروز بودن موضوعات از شیوههای نوین تدریس بنده است. تدریس باید با متدها وسایل نوین روز و نقشههای جغرافیایی همراه باشد.
برنامه متولیان رشته تاریخ برای حفظ جایگاه علم تاریخ در میان علوم دیگر چیست؟
بنده اگر بهجای آنان بودم تلاش میکردم دانشکدههای علوم تاریخی را راه بیندازم.
منبع: سایت سخن تاریخ
علاقه فوقالعاده به معرفت تاریخی و تاریخ اسلام و فرهنگ و تمدن اسلامی بود. لذا هنگام انتخاب رشته جز یک رشته تمامی انتخابهای خود را تاریخ زدم.
وضعیت موجود تاریخ ازلحاظ آموزش و پژوهش را بیان فرمایید.
به لطف خداوند رشته تاریخ تحرک لازم را پیدا کرده است و پس از انقلاب اسلامی روبهپیشرفت بوده است. مورخان امروز باید نسبت به پیشرفتهایی که در این علم صورت گرفته خود را بهروز نمایند و از دایره تاریخ سیاسی صرف خارج شوند و به تاریخ علم و تمدن و فرهنگ و تفکر و تاریخ اجتماعی و هنرها مثلاً سینما و صنایع بیشازپیش توجه کنند. یک آسیب مهم برای رشته تاریخ این است که در دانشگاههای بسیاری این رشته تأسیسشده درحالیکه متخصص آن را ندارند؛ و نیاز جامعه متناسب بااینهمه گسترش نیست و مؤسسان این رشتهها نگاه آمایش سرزمینی به ایجاد این رشته ندارند. دانشگاههایی دوره دکتری تاریخ ایران پیش از اسلام یا اسلام دایر کردهاند درحالیکه یک متخصص ندارند حال سؤال من این است؟ که چه کسی دروس تخصصی را تدریس میکند چه کسی رساله این تعداد دانشجویان را راهنمایی یا داوری و بررسی میکند. حال چگونه می شود این درجه دکتری یا کارشناسی ارشد را ارزیابی کرد. به خاطر همین مسئله ما در رشته تاریخ نوآوری نداریم.
معضل دیگر رشته تاریخ امروز نسبت به تعداد دانشجویان دورههای دکتری تلاش علمی و نوآوری کمتر صورت میگیرد و باید تلاش علمی بیشتری در پژوهشهای تاریخی و میدانی و روششناسی و نظریه انجام گیرد؛ و از روند بیحساب گرفتن دانشجو در دانشگاههایی که هیئتعلمی متخصص ندارند جلوگیری کرد. مدیران گروهها برنامه ریزان تاریخ که سالیان درازی است نان تاریخ را میخورند آیا به فکر کارآفرینی دانشجویان فارغالتحصیل هستند. آیا اگر فرزندان خودشان در رشته تاریخ تحصیل کنند اینچنین بیخیال به فکر دانشجویان فارغالتحصیل هستند. اگر نمیتوانند در رشته تاریخ کار بزرگی انجام دهند چرا راه را برای ورود جوانان و کسانی که میتوانند یک تحول اساسی ایجاد کنند، بستهاند؟ چرا برنامه ریزان رشته تاریخ از پیشرفت این رشته میترسند؟ چرا رشته جغرافیا که روزی با تاریخ باهم یکرشته بودند امروزه باید هشت دانشکده در ایران داشته باشد ولی رشته تاریخ یک دانشکده هم نداشته باشد این نگاه بسته باید عوض شود؛ و همانطور که در افواه گفته می شود متولیان باید حرمت امامزاده را حفظ کنند متولیان رشته تاریخ نیز باید در جهت اعتلای این رشته در میان دیگر رشته ها تلاش کنند.
نگاه به آینده در تاریخ (وضعیت مطلوب) را چگونه ارزیابی میفرمایید؟
بنده بسیار خوشبین هستم و با خوشبینی به علم تاریخ توجه دارم ولی متولیان تاریخ باید بدانند دانش تاریخ باید در جامعه حضور خود را نشان دهد و در عرصه روششناسی و نظریه و روزآمدسازی جایگاه خود را در میان علوم تعیین کند تا نگاه به تاریخ عوض شود و در میان علوم دیگری از خود دفاع کند تا جایگاه علمی خود را کسب کند و اگر مورخان خود را از نگاه سنتی نرهانند این رقبای علمی مثل علوم سیاسی و جامعهشناسی و مردمشناسی جای آنان را خواهند گرفت.
چگونگی به دست آوردن یک هویت مستقل تاریخی (مبانی تاریخ) را در چه چیزهایی میدانید؟
یک نقشه راه از سوی مورخان ایرانی لازم است که هماهنگ با برنامههای علمی و فرهنگی کشور تدوین کنند. مورخان امروز باید بیشتر درگیر مشکلات فرهنگی و اجتماعی کشور شوند و در عرصه نظریهپردازی وارد شوند و تاریخنگاری و تاریخ نگری موردتوجه واقع شود و فلسفه علم تاریخ و فلسفه تاریخ موردتوجه بیشتر در رشتههای تاریخ در دانشگاهها قرار گیرد. بیشتر رسالهها و پایاننامهها باید طرح باشد و یا پیشنهاد طرح مصوب داده شود تا آنها کاربردی و نیاز علمی کشور را برطرف کنند.
نظر حضرتعالی در مورد تعارض و تضاد تاریخ، حدیث و کلام چیست؟
تاریخ نیاز به علوم کمکی دارد و علومی کمکی به تاریخ کمک میکنند تا علمیت آن تقویت شود. من تعارضی میان تاریخ و حدیث نمیبینم رشته تاریخ یکرشته مستقل است ولی ارتباط تنگاتنگ با برخی علوم کمکی دیگر مثل ادبیات فارسی و عربی، جغرافیا، علوم اجتماعی، باستانشناسی و علوم سیاسی دارد. حدیث و کلام نیز جزو علوم کمکی در تاریخ اسلام است که باید از سوی مورخان موردتوجه واقع شود بهویژه تاریخ اسلام نیاز به این علوم دارد ولی مرز این علوم را باید بشناسد. البته کلام عقاید ایمانی است که از سوی شریعت صحیح فرض شود و با دلایل عقلی هم به صحت آنها استدلال شود. کار تاریخ بررسی تاریخ تفکر است و کلام هم جزو تاریخ تفکر است. پس ارتباط این دو علم معلوم میشود ولی کار تاریخ دیگر دفاع از یک عقیده کلامی نیست.
آثار، پیامدها و ورود مستشرقان به مباحث تاریخ اسلام را تشریح فرمایید.
مستشرقان مسلماً به دنبال اهداف علمی خود هستند و نیازهای تحقیقاتی مراکز علمی خود را دنبال میکنند. ولی مورخان ما باید بدانند مثل نهضت ترجمه صدر اسلام (قرن دوم تا چهارم) چه کتب و آثاری از آنان مفید و اثربخش است و سپس ترجمه بنمایند. ما نباید در مقابل آثار آنان ذوقزده شویم و باید بدانیم نظر آنان وحی منزل نیست و برخی از نظریههای آنان علمی و بسیاری از نظریههای آنان غیرعلمی است؛ مثلاً نظریه آنان پیرامون تشیع که میگویند تشیع شکل ایرانی شده اسلام است این حرف علمی نیست و تحمیل عقیده شخصی آنان بر تاریخ است و تشیع از مدینه منوره به کوفه و سپس به قم و ایران آمد بسیاری از صحابه رسول خدا (ص) و خاندانهای عرب و ایرانی شیعه علی (ع) بودند و ازجمله رهبران قیام توابین شیعه و همگی عرب بودند و تشیع در آغاز ارتباطی با ایران نداشت. به قول مرحوم دکتر اسماعیل رضوانی: مستشرقان نظریه زیاد میدهند زیرا با جرأت هستند ولی برخی از نظرات آنان مستدل نیست و ارزش علمی ندارد.
روش حضرتعالی در پژوهش تاریخ (روش علمی در پژوهش تاریخ) چیست؟
بنده متخصص تاریخ اسلام هستم و به تاریخنگاری و تاریخ نگری توجه بیشتر دارم ولی از میان روشهای نوین به مکتب آنال که بجای تاریخ سیاسی به تاریخ اجتماعی و اقتصادی اهمیت میدهد، توجه دارم و تاریخ فرهنگی برای من اولویت دارد. در کلاس نیز سعی میکنم دانشجویان محقق و پژوهشگر تربیت شوند تا حفظکننده باشند. اگر دانشجو با پژوهش و مطالعه پیش از کلاس به کلاس آمد محقق میشود چون برای او سؤالاتی ایجاد میشود در کلاس سؤالات او مطرح و بررسی میشود. آنوقت دانشجو بهجای یک کتاب درسی و حفظ تنها با چندین کتاب و مقاله در طول ترم مواجه میشود و آنها را مطالعه میکند و راههای اجتهاد علمی اینگونه بر روی دانشجو مفتوح میگردد.
توصیه و سفارش جنابعالی به اصحاب تاریخ چیست؟
مورخان پیشین خیلی زحمت کشیدند و میراث بزرگی را برای ما باقی گذاشتند ولی ما نباید همیشه شاگرد باقی بمانیم و برای همیشه پیرو آنان باشیم. موضوعات نو و نظریهپردازیهای نوین و پژوهشهای نو باید موردتوجه مورخان قرار گیرد تا به مرزهای دانش و مرجعیت علمی و تخصص نزدیک شویم و از پراکندهکاری در حوزه تاریخی خود به پرهیزیم. خودباوری به خودمان داشته باشیم و بهجای نگاه به بیرون مثل شهدای بزرگ دانشگاهی شهید شهریاری و تهرانی مقدم که کار بزرگی انجام دادند ما هم همین نگاه را داشته باشیم. البته تلاش و کوشش مستمر نیاز دارد. با هزار مسئولیت گوناگون و دغدغههای بسیار یک شبه نظریه و مقاله علمی مستقل تولید نمیشود.
نظریه جدید یا تحلیل جدید شما در مباحث تاریخی چیست؟
بنده معتقد هستم رشته تاریخ یک علم است و دارای شاخههای متعدد است و اثربخش بر روی علوم و آینده علمی کشور اگر تاریخ از حالت تدریس سنتی و تاریخ سیاسی صرف خارج شد میشود تحول در تاریخ ایجاد کرد. رشته تاریخ باید بهصورت تمدن ساز ارائه گردد زیرا برای تمدن سازی آینده ایران در میان علوم دیگر بسیار ضروری است و یک رشته هویتساز و فرهنگساز است. تمدن سازی لوازمی دارد که اول باید مورخان مبانی این تمدن سازی را تدوین کنند سپس درباره نظام سازی سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مدلهای تاریخی ارائه نمایند و لذا امروز باید دانشکدههای علوم تاریخی تأسیس گردد و محتوای رشتههای تاریخ غنیسازی و روزآمدسازی گردد؛ و رشتههای میان رشتهای و مرتبط با علوم دیگر در مجموعه تاریخ تدوین گردد؛ مثلاً مردمشناسی تاریخی، تاریخ علم و تمدن، تاریخ اجتماعی، تاریخ هنرهای گوناگون، تاریخ صنایع و رشتههای دیگر که موردنیاز تمدن سازی است.
روش تدریس شما چگونه است و چه ویژگی¬هایی دارد؟ (با توجه به روش¬های تدریس روز جهان مقایسه فرمایید.)
در تدریس تاریخ روش استاد باید کارگاهی باشد و دانشجو با آمادگی و پیش مطالعه به کلاس بیاید؛ و تدریس استاد باید دریچههای اجتهاد علمی را روشن کند. مجتهد بار آوردن دانشجو و پرسشگری در کلاس بسیار مهم است. بهجای خطیب بودن معلم باید ماهیگیری را به دانشجو تعلیم دهد و روش پژوهش و میدانی کار کردن و بهروز بودن موضوعات از شیوههای نوین تدریس بنده است. تدریس باید با متدها وسایل نوین روز و نقشههای جغرافیایی همراه باشد.
برنامه متولیان رشته تاریخ برای حفظ جایگاه علم تاریخ در میان علوم دیگر چیست؟
بنده اگر بهجای آنان بودم تلاش میکردم دانشکدههای علوم تاریخی را راه بیندازم.
منبع: سایت سخن تاریخ
+
چهارشنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۴ ساعت ۱۲:۰۵
نظر شما