انتشار کتاب دو رساله در جغرافیای تاریخی
کتاب دو رساله در جغرافیای تاریخی با تصحیح مهدی راونجی از سوی قطب مطالعات فرهنگ و تمدن شیعه در دوره صفوی دانشگاه اصفهان منتشر شد...
به گزارش خبرنگار مهر، مهدی راونجی مصحح دو رساله در مورد این کار توضیحاتی داده است که اکنون از نظر شما می گذرد. جغرافیای تاریخی دانشی با هویت دوگانه است چنانکه کارل ریتر جغرافیدان آلمانی میگوید: "جغرافیا بدون تاریخ، کالبد بدون روح است و تاریخ بدون جغرافیا بمانند انسان بیوطنی است که در چپ وراست حرکت میکند، جغرافیا صحنه تاریخ بوده و تاریخ نمایش این صحنه است." بدون تردید در تمامی مطالعات معرفتشناختی درباره سرزمینهای مختلف اصلیترین اطلاعات را دانستههای جغرافیایی ازآن سرزمین تشکیل میدهد. اگر بپذیریم که تاریخ دریچه ورود به فهم بهتر از پیشینه انسان است، آنگاه خواهیم دانست که این پیشینه در فراز و فرود زمان برای تحقق نیازمند مکان و بالضروره متأثر از آن بوده است و در این پیوند دوگانه زمان (تاریخ ) و مکان (جغرافیا) است که فهم بهتری از ماهیت انسان و سرزمیناش بهدست میآید.
هردوت اولین دانشمندی است که در قرن پنجم قبل از میلاد به این تاثیر و تاثر پیبرد و جمله معروف او که" مصر هدیه نیل است"بهعنوان قدیمیترین مثال از تاثر این دو علم بود و تاکید براین اعتقادکه تاریخ و جغرافیا اگرچه در عمل و مضمون هیچگونه توافقی ندارند، در شکلدهی به گذشته انسان سهیم بوده و باید حوادث تاریخی را در بستر جغرافیایی آن مطالعه کرد.
تردیدی نیست که موضوع و مفهوم جغرافیای تاریخی بهعنوان دانشی جوان در قیاس با سایر عناوین مشابه،قدمتی به درازای پیدایش انسان بر روی کرﺓ زمین دارد و از مجموع تعاریف نقل شده درباره جغرافیایتاریخی میتوان دریافت که مولفههایی همچون بررسی موقعیتهای گوناگون حوادث تاریخی، تاثیر و تاثر اقلیم بر حوادث انسانی، مطالعه تغییرات جغرافیایی مکانها در پرتو زمان، بررسی سابقه انسان و گذشته تمدن بشری، تحول انواع مختلف معیشت، تحول بهرهبرداری انسان از سرزمین و... مهمترین و درعین حال مورد اتفاقترین ویژگیهای تعاریف در نظریههای صاحبنظران بوده است... . به هر حال با دقت در محتوای دو رساﻟه این کتاب، ویژگیهای فوق کاملاً قابل احصا است و همزادی زمان و مکان درحوادث تاریخی کاملاً آشکار. سرانجام میتوان قول ریتر راتکرار کرد که "...جغرافیا صحنه تاریخ و تاریخ نمایش این صحنه است ."
بنای تصحیح دو رساله بر نسخه شماره 730 بوده که در مرکز احیاء میراث اسلامی قم با مشخصات (ماخذ : کتابخانه مرکز احیاء میراث اسلامی، ج 2، در صفحات 386تا388،کد دستیابی : 730 ) محفوظ است و آن راباعنوان " تاریخ طوایف " ضبط و ثبت کردهاند. رساله " کیفیت جمع مالگذاری و جمعیت مملکت ایران در عهد شاه سلطانحسین صفوی" بخش دوم از مجموعه است، در رساله دوم که در کمتر از 10 صفحه به خط نستعلیق زیبا، باعنوانها و نشانهای شنگرف و در هر صفحه با 14 سطر نگارش یافته است درواقع تخمین میرزا محمدحسن مستوفیالممالک از جمعیت و کیفیت جمع مالگذاری ایران در اواخر دوران صفوی و عهد شاه سلطانحسین صفوی است.
این امکان است که رساله را در 3 بخش تقسیم و معرفی کرد: ا. تعیین سر حدات ایران در آن زمان؛ ۲. بر شماری طوایف و اقوام آن دوره با ذکر وجهتسمیه؛ ۳. کیفیت جمع مالگذاری مملکت ایران در سنه 1128ق. البته نویسندﺓ رساله ،میرزا محمدحسن مستوفیالممالک، در نگارش به تقسیمبندی رساله بهصورت کلی التفات داشته است؛ اما مصحح بهجهت فهم بهتر و با توجه به کوتاهی رساله، سعی در تقسیمبندی رساله کرده است و از این رو رساله را در چهار قسم کلی تدوین و تصحیح کرده:
باب اول: درباب سرحد ایران است؛
باب دوم: تفصیل ایلات ایرانی است؛
باب سوم: تفصیل ایلاتی است که از عهد پادشاه کیان تا صفویه از خارجِ مملکت به ایران آوردهاند؛
باب چهارم: در ذکر جمع مالگذاری شهرهای مملکت ایران است.
باید در نظر داشت از نکات مهم این رساله جزئیاتی است که نویسنده درباره آمار جمعیت ایرانِ آن روز و میزان خراج ارائه میدهد. این بخش با توجه به منصب میرزا محمدحسن بهعنوان مستوفیالممالک در جای خود درخور تامل و بهرهبرداری است. در پایان کار با راهنمایی یکی از دوستان بزرگوار به تصحیح رساله ای تحت عنوان " آمار مالی و نظامی ایران در 1128 یا تفصیل عساکر فیروزی مآثر شاه سلطان حسین صفوی " که در جلد 20 نشریه فرهنگ ایران زمین در سال 1353 به کوشش مرحوم محمد تقی دانش پژوه به چاپ رسیده بود برخوردم ایشان در مقدمه مختصر خود در خصوص نحوه دستیابی به این نسخه آورده است:" در کتابخانه دانشگاه لوس آنجلس نسختی است به شماره M322 به خط نستعلیق سده 13 که ص 1-7 و 9-21 و 50 و 107 و 109-116 آن سفید گذارده شده و در ص 22-49 و 51-54- آن این رساله آمده و در 56-108 گزیده آن به زبان انگلیسی دیده می شود. .." بنابراین نسخه تصحیحی مرحوم دانش پژوه به عنوان نسخه بدل لحاظ شد و در پاورقی با عنوان نسخه"ل" (لس آنجلس) از آن یاد شده است.
"این رساله آماری است از سپاهیان و خاندان های ایرانی که نسخه ایست (( از روی تحفه شاهی در اصفهان نقل گرفته شد بعضی اسامی سرداران ( مولف ) از خود ایراد نموده و به سرعت هرچه تمام تر نوشته شد . کیفیت جمع مال گذاری و جمعیت خلقت مملکت در 1128 زمان سلطان حسین به اهتمام میرزا محمد حسین مستوفی تخمین شده )) است..." با توجه به تاریخ تدوین به نظر می رسد نسخه 730 (اصل) قدمت بیشتری دارد و میزان اغلاط آن کمتر می باشدمرحوم دانش پژوه می افزاید:"تاریخ تدوین آن 1215 (1800) است. در روزگار دودمان قاجار تحفه شاهی را هم نتوانستم بشناسم و نباید هم از نصیری طوسی باشد ( فهرست بریگل ص 1473 ) شاید روزی این کتاب بدست بیاید یا در جایی نشانی از آن باشد که من نمیدانم . میرزا محمد حسین مستوفی روز گار شاه سلطان حسین را هم امیدوارم آشنایان به تاریخ صفوی بشناسند. من این رساله را آنچنانکه در نسخه آمده است بی آنکه تصرفی در آن بکنم در اینجا آورده ام ..." با توجه به اینکه نسخه "ل" دو بخش یکی "تفصیل عساکر فیروزی.." و دیگری"تفصیل جمع مال گذاری .." را نسبت به نسخه "اصل" اضافه داشت لذا هر دو بخش به جهت تکمیل رساله عینا نقل گردید.
اساس تصحیح رساله بر نسخه شماره 730 مرکز احیاء میراث اسلامی بود، اما در حین تصحیح رساله جغرافیای تاریخی جهان از کاپیتان جوناتهان اسکات به اشارﺓ نویسنده به کتاب حدیقهالاقالیم برخوردم در مراجعه به کتاب مذکور(چاپ سنگی) مشخص شد رساله دوم به عنوان بخشی از کتاب حدیقهالاقالیم نوشته مرتضی حسینالمخاطب بهالله یار بلگرامی است که کاپیتان اسکات بعد از رویت متن حدیقه آن را نوشته و به کتاب حدیقه الاقالیم اضافه شده است، به همین منظور با نسخه چاپ سنگی مقابله شد که این مقابله را با نشانه"ح" در پاورقی ذکر شده است.
مرتضی حسین در خطبه مولف کتاب حدیقهالاقالیم در چند صفحه به اختصار به سال و روند تالیف کتاب خود اشاره میکند و درباره خود مینویسد: " اما بعد محرر این اوراق،عاصی، مرتضی حسین المخاطب به الله یار عثمانی بلگرامی بر نظر اصحاب بصیرت جلوه میدهد که از عمر ده سالگی مطابق یکهزار و یکصدو چهل و دو هجری نبوی صلی الله علیه و سلم (1142 ه.ق) تا به سن پنجاه و پنج موافق یک هزارو یکصد و هشتاد و هفت هجری (1187ه.ق) ازعهد وارث تاج و تخت صاحبقران امیر تیمور گورگان، محمد شاه پادشاه صاحبقران ثانی خدایگان مغفور تا وسط سلطنت ابد مدت عالی گهر پادشاه المخاطب به شاه عالم ثانی خلدهالله ملکه در خدمت بسیاری از امرای هند و... بهصیغه نوکری و خدمات عمده حضوری بهسر برده ... ."
مرتضی حسین در همین سطور با اشاره به اسامی ُامرایی که در دربار آنها به خدمت مشغول بوده است، در جملهای کوتاه میگوید " ... و چند سال از نیرنگی زمانه خانهنشین گشته...." این نشان از دسیسهچینی برای کنارهگیری او از منصب حکومتی دارد و این خانهنشینی به نوعی از انگیزﺓ او در تالیف کتاب حکایت دارد. وی میافزاید: " ... در سن پنجاه و هفت مطابق سنه یک هزار و یکصد و نود هجری(1190ه.ق) در آخر ماه جمادیالاول به تقریب دوستی بی ریو[ریا] و رنگ رجب علی نامی، ساکن بارهه در خدمت صاحبی از صاحبان فرنگ مسمّی به مستر والا صفات، مجمع حسنات، کپیتان جوناتهان اسکات انگریز[ی] المخاطب به جلالالدوله، مفاخر جنگ، زادالله بقاوه که ترجمه نام شریفش در انگریزی الله بخش ما شد و اسکات نام جد آن قبیله است آثار سخاوت و شجاعت از ناحیهاش پیدا و حلم و وقار از لهجهاش هویدا، در میدان مروت به چوگان فتوت، گوی از معاصران بوده، مشرف شد... . " وی درباره ویژگیهای اسکات، علاوه بر صفات فوق، به ذوق و ذکاوت او در آشنایی با زبان عربی و فارسی و علاقهمندی به مطالعه کتب مختلف اشاره دارد و ادامه میدهد : " ... و در مطالعه کتب روزمره عربی و فارسی و شنیدن حکایات عجیب و غریب وسخنان حکمت و احوال اسلاف دعوی تمام دارد...."
با توجه به توضیحات مرتضی حسین، در تدوین کتاب حدیقهالاقالیم کاپیتان اسکات نقش موثری داشته است و نه تنها بخشی از آن کتاب، این رساله است؛ بلکه کلیت مطالب نیز به تایید اسکات رسیده است. به اقرار مرتضی حسین "... در عهد وزارت وزیر بنالوزیر ابنالوزیر آصف جاه وزیرالممالک آصفالدوله یحیی خان بهادربن شجاعالدوله طالالله تعالی عمره واقباله ...سطری چند از کتب معتبره که نامهای آن در ضمن کتاب اکثر جا[ها] مرقوم است، مشتمل بر احوال کرﺓ ارض و ربع مسکون و اقالیم سبعه و بندی ازعجائب و غرائب هر دیار و شمهای از اخبار انبیای کبار و سلاطین روزگار و برخی از احوال حکما و مشاهیر امصار و اکثر حالات انگریز و دیگر فرنگیان آنچه از کتب به دست آورده و از مستر جوناتهان اسکات و غیره استماع نموده و به همراهی آن جماعت به مشاهده در آمده،به فهم ناقص اقتباس شایسته کرده مختصری در سلک تحریر کشیده به حدیقهالاقالیم موسوم گردانید ... ."
بلگرامی در ابتدای نقل صحبتهای کاپیتان اسکات نیز چنین مینویسد: " ... به ضمایر ارباب بصایر مخفی نماند که چون کتاب حدیقهالاقالیم پیرایه اختتام پوشید به نظر کیمیا اثر کپیتان جوناتهان اسکات ... گذشت، بعد از تحسین بلیغ، فرموده هر چند این نسخه از عجایب و غرایب امصار... مشحون است؛اما از احوال دنیای نوعاری و عاطل است. گفتم که در تاریخ اسلامیان احوال دنیای نو بر سبیل اجمال چنانکه فرستادن کشتی جهت دریافت عمارات ماسوای معروفه در اخبار اسکندر رومی به غیر از شهرهای بزرگ و کوچک در اقالیم سبعه اشارتی رفته ...؛ اما شرح و بسط این خصوص احوال دنیای نو در کتب فرنگ سیر است اگر به ترجمه این پردازند مناسب این کتاب و یادگار آن جناب بماند. پس بر حسب آن آرزوی راقم از کتب ضخیم که به زبان ایشان بود، اقتباسی شایسته بهطریق اجمال به زبان فارسی ترجمه نمود چنانکه فصلی که میآید به نام نامی اوست..." بنابراین باتوجه به اعتراف صادقانه بلگرامی این رساله در حقیقت بخشی مستقل میباشد که بههمت کاپیتان اسکات و به درخواست بلگرامی تهیه شده است تا به قول اسکات "...چه نشان دوستی مسلمان و فرنگی قایم ماند... ." و بعد از تالیف کتاب حدیقهالاقالیم به آن ضمیمه شده است.
وی در وجه تسمیه کتاب به حدیقهالاقالیم نیز میافزاید: " این نسخه که خبر از عجائب و غرائب عالم و عالمیان میدهد... در نظر طالبان باغی است دلگشا که هر هفت اقلیم چون گلهای رنگارنگ به طرزهای گوناگون در نظر مطالعهکنندگان جلوه پیراست؛ اما مقبول آنگاه شود که قبول نظر عالیش گردد..." درخصوص تاریخ کتابت نسخه باید گفت جملهای کوتاه در ابتدای رساله با این عنوان که"1196 محرری شده است"بیانگر سال کتابت است. باتوجه به تاریخ 1190ق که بلگرامی بهعنوان سال آشنایی با کاپیتان اسکات ذکر میکند؛ همچنین اشاره کاپیتان اسکات به تاریخ نگارش در بخش پایانی "... اکنون که سنه یکهزار و یکصد و نود و شش هجری (۰1196ه.ق) است..." این امکان وجود دارد که تحریر نسخه و تالیف کتاب را در یک زمان دانست.
هردوت اولین دانشمندی است که در قرن پنجم قبل از میلاد به این تاثیر و تاثر پیبرد و جمله معروف او که" مصر هدیه نیل است"بهعنوان قدیمیترین مثال از تاثر این دو علم بود و تاکید براین اعتقادکه تاریخ و جغرافیا اگرچه در عمل و مضمون هیچگونه توافقی ندارند، در شکلدهی به گذشته انسان سهیم بوده و باید حوادث تاریخی را در بستر جغرافیایی آن مطالعه کرد.
تردیدی نیست که موضوع و مفهوم جغرافیای تاریخی بهعنوان دانشی جوان در قیاس با سایر عناوین مشابه،قدمتی به درازای پیدایش انسان بر روی کرﺓ زمین دارد و از مجموع تعاریف نقل شده درباره جغرافیایتاریخی میتوان دریافت که مولفههایی همچون بررسی موقعیتهای گوناگون حوادث تاریخی، تاثیر و تاثر اقلیم بر حوادث انسانی، مطالعه تغییرات جغرافیایی مکانها در پرتو زمان، بررسی سابقه انسان و گذشته تمدن بشری، تحول انواع مختلف معیشت، تحول بهرهبرداری انسان از سرزمین و... مهمترین و درعین حال مورد اتفاقترین ویژگیهای تعاریف در نظریههای صاحبنظران بوده است... . به هر حال با دقت در محتوای دو رساﻟه این کتاب، ویژگیهای فوق کاملاً قابل احصا است و همزادی زمان و مکان درحوادث تاریخی کاملاً آشکار. سرانجام میتوان قول ریتر راتکرار کرد که "...جغرافیا صحنه تاریخ و تاریخ نمایش این صحنه است ."
بنای تصحیح دو رساله بر نسخه شماره 730 بوده که در مرکز احیاء میراث اسلامی قم با مشخصات (ماخذ : کتابخانه مرکز احیاء میراث اسلامی، ج 2، در صفحات 386تا388،کد دستیابی : 730 ) محفوظ است و آن راباعنوان " تاریخ طوایف " ضبط و ثبت کردهاند. رساله " کیفیت جمع مالگذاری و جمعیت مملکت ایران در عهد شاه سلطانحسین صفوی" بخش دوم از مجموعه است، در رساله دوم که در کمتر از 10 صفحه به خط نستعلیق زیبا، باعنوانها و نشانهای شنگرف و در هر صفحه با 14 سطر نگارش یافته است درواقع تخمین میرزا محمدحسن مستوفیالممالک از جمعیت و کیفیت جمع مالگذاری ایران در اواخر دوران صفوی و عهد شاه سلطانحسین صفوی است.
این امکان است که رساله را در 3 بخش تقسیم و معرفی کرد: ا. تعیین سر حدات ایران در آن زمان؛ ۲. بر شماری طوایف و اقوام آن دوره با ذکر وجهتسمیه؛ ۳. کیفیت جمع مالگذاری مملکت ایران در سنه 1128ق. البته نویسندﺓ رساله ،میرزا محمدحسن مستوفیالممالک، در نگارش به تقسیمبندی رساله بهصورت کلی التفات داشته است؛ اما مصحح بهجهت فهم بهتر و با توجه به کوتاهی رساله، سعی در تقسیمبندی رساله کرده است و از این رو رساله را در چهار قسم کلی تدوین و تصحیح کرده:
باب اول: درباب سرحد ایران است؛
باب دوم: تفصیل ایلات ایرانی است؛
باب سوم: تفصیل ایلاتی است که از عهد پادشاه کیان تا صفویه از خارجِ مملکت به ایران آوردهاند؛
باب چهارم: در ذکر جمع مالگذاری شهرهای مملکت ایران است.
باید در نظر داشت از نکات مهم این رساله جزئیاتی است که نویسنده درباره آمار جمعیت ایرانِ آن روز و میزان خراج ارائه میدهد. این بخش با توجه به منصب میرزا محمدحسن بهعنوان مستوفیالممالک در جای خود درخور تامل و بهرهبرداری است. در پایان کار با راهنمایی یکی از دوستان بزرگوار به تصحیح رساله ای تحت عنوان " آمار مالی و نظامی ایران در 1128 یا تفصیل عساکر فیروزی مآثر شاه سلطان حسین صفوی " که در جلد 20 نشریه فرهنگ ایران زمین در سال 1353 به کوشش مرحوم محمد تقی دانش پژوه به چاپ رسیده بود برخوردم ایشان در مقدمه مختصر خود در خصوص نحوه دستیابی به این نسخه آورده است:" در کتابخانه دانشگاه لوس آنجلس نسختی است به شماره M322 به خط نستعلیق سده 13 که ص 1-7 و 9-21 و 50 و 107 و 109-116 آن سفید گذارده شده و در ص 22-49 و 51-54- آن این رساله آمده و در 56-108 گزیده آن به زبان انگلیسی دیده می شود. .." بنابراین نسخه تصحیحی مرحوم دانش پژوه به عنوان نسخه بدل لحاظ شد و در پاورقی با عنوان نسخه"ل" (لس آنجلس) از آن یاد شده است.
"این رساله آماری است از سپاهیان و خاندان های ایرانی که نسخه ایست (( از روی تحفه شاهی در اصفهان نقل گرفته شد بعضی اسامی سرداران ( مولف ) از خود ایراد نموده و به سرعت هرچه تمام تر نوشته شد . کیفیت جمع مال گذاری و جمعیت خلقت مملکت در 1128 زمان سلطان حسین به اهتمام میرزا محمد حسین مستوفی تخمین شده )) است..." با توجه به تاریخ تدوین به نظر می رسد نسخه 730 (اصل) قدمت بیشتری دارد و میزان اغلاط آن کمتر می باشدمرحوم دانش پژوه می افزاید:"تاریخ تدوین آن 1215 (1800) است. در روزگار دودمان قاجار تحفه شاهی را هم نتوانستم بشناسم و نباید هم از نصیری طوسی باشد ( فهرست بریگل ص 1473 ) شاید روزی این کتاب بدست بیاید یا در جایی نشانی از آن باشد که من نمیدانم . میرزا محمد حسین مستوفی روز گار شاه سلطان حسین را هم امیدوارم آشنایان به تاریخ صفوی بشناسند. من این رساله را آنچنانکه در نسخه آمده است بی آنکه تصرفی در آن بکنم در اینجا آورده ام ..." با توجه به اینکه نسخه "ل" دو بخش یکی "تفصیل عساکر فیروزی.." و دیگری"تفصیل جمع مال گذاری .." را نسبت به نسخه "اصل" اضافه داشت لذا هر دو بخش به جهت تکمیل رساله عینا نقل گردید.
اساس تصحیح رساله بر نسخه شماره 730 مرکز احیاء میراث اسلامی بود، اما در حین تصحیح رساله جغرافیای تاریخی جهان از کاپیتان جوناتهان اسکات به اشارﺓ نویسنده به کتاب حدیقهالاقالیم برخوردم در مراجعه به کتاب مذکور(چاپ سنگی) مشخص شد رساله دوم به عنوان بخشی از کتاب حدیقهالاقالیم نوشته مرتضی حسینالمخاطب بهالله یار بلگرامی است که کاپیتان اسکات بعد از رویت متن حدیقه آن را نوشته و به کتاب حدیقه الاقالیم اضافه شده است، به همین منظور با نسخه چاپ سنگی مقابله شد که این مقابله را با نشانه"ح" در پاورقی ذکر شده است.
مرتضی حسین در خطبه مولف کتاب حدیقهالاقالیم در چند صفحه به اختصار به سال و روند تالیف کتاب خود اشاره میکند و درباره خود مینویسد: " اما بعد محرر این اوراق،عاصی، مرتضی حسین المخاطب به الله یار عثمانی بلگرامی بر نظر اصحاب بصیرت جلوه میدهد که از عمر ده سالگی مطابق یکهزار و یکصدو چهل و دو هجری نبوی صلی الله علیه و سلم (1142 ه.ق) تا به سن پنجاه و پنج موافق یک هزارو یکصد و هشتاد و هفت هجری (1187ه.ق) ازعهد وارث تاج و تخت صاحبقران امیر تیمور گورگان، محمد شاه پادشاه صاحبقران ثانی خدایگان مغفور تا وسط سلطنت ابد مدت عالی گهر پادشاه المخاطب به شاه عالم ثانی خلدهالله ملکه در خدمت بسیاری از امرای هند و... بهصیغه نوکری و خدمات عمده حضوری بهسر برده ... ."
مرتضی حسین در همین سطور با اشاره به اسامی ُامرایی که در دربار آنها به خدمت مشغول بوده است، در جملهای کوتاه میگوید " ... و چند سال از نیرنگی زمانه خانهنشین گشته...." این نشان از دسیسهچینی برای کنارهگیری او از منصب حکومتی دارد و این خانهنشینی به نوعی از انگیزﺓ او در تالیف کتاب حکایت دارد. وی میافزاید: " ... در سن پنجاه و هفت مطابق سنه یک هزار و یکصد و نود هجری(1190ه.ق) در آخر ماه جمادیالاول به تقریب دوستی بی ریو[ریا] و رنگ رجب علی نامی، ساکن بارهه در خدمت صاحبی از صاحبان فرنگ مسمّی به مستر والا صفات، مجمع حسنات، کپیتان جوناتهان اسکات انگریز[ی] المخاطب به جلالالدوله، مفاخر جنگ، زادالله بقاوه که ترجمه نام شریفش در انگریزی الله بخش ما شد و اسکات نام جد آن قبیله است آثار سخاوت و شجاعت از ناحیهاش پیدا و حلم و وقار از لهجهاش هویدا، در میدان مروت به چوگان فتوت، گوی از معاصران بوده، مشرف شد... . " وی درباره ویژگیهای اسکات، علاوه بر صفات فوق، به ذوق و ذکاوت او در آشنایی با زبان عربی و فارسی و علاقهمندی به مطالعه کتب مختلف اشاره دارد و ادامه میدهد : " ... و در مطالعه کتب روزمره عربی و فارسی و شنیدن حکایات عجیب و غریب وسخنان حکمت و احوال اسلاف دعوی تمام دارد...."
با توجه به توضیحات مرتضی حسین، در تدوین کتاب حدیقهالاقالیم کاپیتان اسکات نقش موثری داشته است و نه تنها بخشی از آن کتاب، این رساله است؛ بلکه کلیت مطالب نیز به تایید اسکات رسیده است. به اقرار مرتضی حسین "... در عهد وزارت وزیر بنالوزیر ابنالوزیر آصف جاه وزیرالممالک آصفالدوله یحیی خان بهادربن شجاعالدوله طالالله تعالی عمره واقباله ...سطری چند از کتب معتبره که نامهای آن در ضمن کتاب اکثر جا[ها] مرقوم است، مشتمل بر احوال کرﺓ ارض و ربع مسکون و اقالیم سبعه و بندی ازعجائب و غرائب هر دیار و شمهای از اخبار انبیای کبار و سلاطین روزگار و برخی از احوال حکما و مشاهیر امصار و اکثر حالات انگریز و دیگر فرنگیان آنچه از کتب به دست آورده و از مستر جوناتهان اسکات و غیره استماع نموده و به همراهی آن جماعت به مشاهده در آمده،به فهم ناقص اقتباس شایسته کرده مختصری در سلک تحریر کشیده به حدیقهالاقالیم موسوم گردانید ... ."
بلگرامی در ابتدای نقل صحبتهای کاپیتان اسکات نیز چنین مینویسد: " ... به ضمایر ارباب بصایر مخفی نماند که چون کتاب حدیقهالاقالیم پیرایه اختتام پوشید به نظر کیمیا اثر کپیتان جوناتهان اسکات ... گذشت، بعد از تحسین بلیغ، فرموده هر چند این نسخه از عجایب و غرایب امصار... مشحون است؛اما از احوال دنیای نوعاری و عاطل است. گفتم که در تاریخ اسلامیان احوال دنیای نو بر سبیل اجمال چنانکه فرستادن کشتی جهت دریافت عمارات ماسوای معروفه در اخبار اسکندر رومی به غیر از شهرهای بزرگ و کوچک در اقالیم سبعه اشارتی رفته ...؛ اما شرح و بسط این خصوص احوال دنیای نو در کتب فرنگ سیر است اگر به ترجمه این پردازند مناسب این کتاب و یادگار آن جناب بماند. پس بر حسب آن آرزوی راقم از کتب ضخیم که به زبان ایشان بود، اقتباسی شایسته بهطریق اجمال به زبان فارسی ترجمه نمود چنانکه فصلی که میآید به نام نامی اوست..." بنابراین باتوجه به اعتراف صادقانه بلگرامی این رساله در حقیقت بخشی مستقل میباشد که بههمت کاپیتان اسکات و به درخواست بلگرامی تهیه شده است تا به قول اسکات "...چه نشان دوستی مسلمان و فرنگی قایم ماند... ." و بعد از تالیف کتاب حدیقهالاقالیم به آن ضمیمه شده است.
وی در وجه تسمیه کتاب به حدیقهالاقالیم نیز میافزاید: " این نسخه که خبر از عجائب و غرائب عالم و عالمیان میدهد... در نظر طالبان باغی است دلگشا که هر هفت اقلیم چون گلهای رنگارنگ به طرزهای گوناگون در نظر مطالعهکنندگان جلوه پیراست؛ اما مقبول آنگاه شود که قبول نظر عالیش گردد..." درخصوص تاریخ کتابت نسخه باید گفت جملهای کوتاه در ابتدای رساله با این عنوان که"1196 محرری شده است"بیانگر سال کتابت است. باتوجه به تاریخ 1190ق که بلگرامی بهعنوان سال آشنایی با کاپیتان اسکات ذکر میکند؛ همچنین اشاره کاپیتان اسکات به تاریخ نگارش در بخش پایانی "... اکنون که سنه یکهزار و یکصد و نود و شش هجری (۰1196ه.ق) است..." این امکان وجود دارد که تحریر نسخه و تالیف کتاب را در یک زمان دانست.
+
سهشنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۳ ساعت ۰۹:۰۰
منبع:
خبرگزاری مهر
نظر شما