چالش و تعامل دیوان و دربار از آغاز صفویه تا پایان سلطنت شاه عباس اول
یکی از ویژگی های مهم نظام اداری در ایران و خاصه در دوران معاصر ، چالش عناصر دیوان و دربار و تاثیرات آن بر ساختار و عملکرد حکومت های ایران است .
نفوذ روسای ترک تبار عشایر یعنی سران قزلباش و ورود عناصر اداری شهری یا مستوفیان و منشیان تاجیک به دستگاه دیوانی دولت نوپای شیعی صفویه در سده دهم هجری قمری ، یکی از دلایل اصلی و مهمی است که به چنین چالشی در داخل ساختار حکومت کمک نمود.
از آن جا که مناصب نظامی در اختیار وابستگان به دربار و نیز سردمداران ایلات و ترک زبانانی بود که در برابر سیاست تمرکزگرایی مقامات دیوانی مقاومت می کردند؛ در نتیجه ، زمینه یک رویارویی مابین دیوان و دربار در این عصر فراهم بود . چالشی که از دوره دوم صفویه و همزمان با تقویت قدرت شاه و دیوان رو به افزایش و ظهور نمود و مشکلات جدیدتری را به وجود آورد .
پژوهش حاضر با هدف بررسی « چالش و تعامل دیوان و دربار از آغاز صفویه تا پایان سلطنت شاه عباس اول» بر آن است تا با استفاده از منابع دسته اول و بر پایه الگوی مطالعات علوم انسانی ، به روش کتابخانه ای ، به بررسی مختصر و بایسته ایی از تاریخ سیاسی و اداری سده های 10 و 11 قمری و مقارن با حکمرانی دودمان صفویه در ایران بپردازد و ضمن تامل در ساختار دولت در دوره اول فرمانروایی صفویان ، به شناسایی و تحلیل کارکرد کارگزاران حکومتی و نخبگان مرکزی و مقامات ایالات بپردازد و کشاکش های درون حاکمیتی را مورد بررسی و مطالعه قرار دهد.
نتیجه تحقیق نشان می دهد که چالش های بین دیوان و دربار به پیچیدگی ساختار اداری در درون دربار و دیوان و نیز تاثیر پذیری جریان امور دولتی از روند تجارب کارگزاران و تضاد قومیت های مختلف نظیر: قزلباش، ارمنی و چرکسی و.. کمک می رسانده است . با تضعیف تدریجی موقعیت راس هرم قدرت یعنی پادشاه- که به دلیل خودسری مقامات نظامی و عشیرتی صورت می گرفت- سلاطین صفوی دریافتند که جهت حفظ مرکزیت گرایی و ثبات دایمی حکومت ، باید جانب اهل قلم و دیوانیان را بگیرند و با جریانهای معارض در بخش های مختلف بستیزند تا بدین گونه بتوانند یک دولت قانون گذار و دارای سیستم اداری متمرکز داشته باشند.
نفوذ روسای ترک تبار عشایر یعنی سران قزلباش و ورود عناصر اداری شهری یا مستوفیان و منشیان تاجیک به دستگاه دیوانی دولت نوپای شیعی صفویه در سده دهم هجری قمری ، یکی از دلایل اصلی و مهمی است که به چنین چالشی در داخل ساختار حکومت کمک نمود.
از آن جا که مناصب نظامی در اختیار وابستگان به دربار و نیز سردمداران ایلات و ترک زبانانی بود که در برابر سیاست تمرکزگرایی مقامات دیوانی مقاومت می کردند؛ در نتیجه ، زمینه یک رویارویی مابین دیوان و دربار در این عصر فراهم بود . چالشی که از دوره دوم صفویه و همزمان با تقویت قدرت شاه و دیوان رو به افزایش و ظهور نمود و مشکلات جدیدتری را به وجود آورد .
پژوهش حاضر با هدف بررسی « چالش و تعامل دیوان و دربار از آغاز صفویه تا پایان سلطنت شاه عباس اول» بر آن است تا با استفاده از منابع دسته اول و بر پایه الگوی مطالعات علوم انسانی ، به روش کتابخانه ای ، به بررسی مختصر و بایسته ایی از تاریخ سیاسی و اداری سده های 10 و 11 قمری و مقارن با حکمرانی دودمان صفویه در ایران بپردازد و ضمن تامل در ساختار دولت در دوره اول فرمانروایی صفویان ، به شناسایی و تحلیل کارکرد کارگزاران حکومتی و نخبگان مرکزی و مقامات ایالات بپردازد و کشاکش های درون حاکمیتی را مورد بررسی و مطالعه قرار دهد.
نتیجه تحقیق نشان می دهد که چالش های بین دیوان و دربار به پیچیدگی ساختار اداری در درون دربار و دیوان و نیز تاثیر پذیری جریان امور دولتی از روند تجارب کارگزاران و تضاد قومیت های مختلف نظیر: قزلباش، ارمنی و چرکسی و.. کمک می رسانده است . با تضعیف تدریجی موقعیت راس هرم قدرت یعنی پادشاه- که به دلیل خودسری مقامات نظامی و عشیرتی صورت می گرفت- سلاطین صفوی دریافتند که جهت حفظ مرکزیت گرایی و ثبات دایمی حکومت ، باید جانب اهل قلم و دیوانیان را بگیرند و با جریانهای معارض در بخش های مختلف بستیزند تا بدین گونه بتوانند یک دولت قانون گذار و دارای سیستم اداری متمرکز داشته باشند.
نظر شما