سیاست دینی و نظم سلطانی با تأکید بر اندیشه سیاسی علمای شیعه در عصر صفویه
اندیشه سیاسی شیعه، در عصر صفویه، در پرتو چه شرایط ذهنی و عینی شکل گرفت و باعث چه نوع مناسباتی میان علمای شیعه، به عنوان حاملان سیاست دینی و سلاطین صفوی، به عنوان عاملان نظم سلطانی شد؟ نچه آمد پرسش اصلی رساله حاضر است.
آنخستین تلاشها در پاسخگویی به پرسش مذکور صرف یافتن نظریهای در باب «معنا» شد.
آنگارنده در این بخش تلاش کرده است تا نظریه معنایی متخذ از اصول فقه شیعه ارایه کند. با توجه به اینکه نظریه معنای ارایه شده کشف معنای اندیشه و عمل سیاسی را در گرو بررسی شرایط ذهنی و عینی تکوین اندیشه و عمل سیاسی میداند، بخش دوم و سوم رساله به توضیح و تبیین مبانی، اصول و قواعد اندیشه و عمل سیاسی علمای شیعه پرداخته است. فرازمانی و فرامکانی بودن مبانی باعث میشود تا اندیشه و عمل سیاسی علمای شیعه، در طول تاریخ، دچار گسست نشود. اصول و قواعد علیرغم ثبات از انعطاف برخوردار هستند. شرایط سیاسی و اجتماعی عصر صفوی در بخش سوم مورد بحث قرار گرفته است تا نشان دهنده زمینههای عینی تکوین اندیشه و عمل سیاسی عالمان شیعه در عصر صفویه باشد. بخش چهارم اندیشه سیاسی فیلسوفان مهم عصر صفوی: میرداماد، میرفندرسکی، صدر المتألهین و فیض کاشانی و مناسبات آنها با حاکمان صفوی را مورد بحث و بررسی قرار داده است. مهمترین دستاورد این بخش تبیین مکتب حکمت سیاسی متعالیه است که بطور کلی جوهره اصلی آن نظمی معارض نظم سلطانی است. هرچند به لحاظ شرایط و مقتضیات، امکان معارضه با سلطنت وجود نداشته و اقدامات عملی از حد گفتمان اصلاح فراتر نرفته است. در بخش پنجم اندیشه سیاسی فقهای مهم این عصر: محقق کرکی، محقق اردبیلی، شیخ بهایی، شیخ علی نقی کمرهای، محقق سبزواری و علامه مجلسی و مناسبات آنها با حاکمان صفوی تبیین شده است. تأکید بر نظریه لزوم رهبری جامعه شیعی توسط مجتهد حکیم و اعلم از یافتههای اساسی این بخش است. بر این اساس بر پادشاه شیعی واجب است از مرجع شیعی اطاعت نماید.
آدر مجموع، دستاورد رساله در پاسخ به پرسش اصلی این است که مناسبات شکل گرفته میان عالمان شیعه، به عنوان حاملان سیاست دینی و پادشاهان صفوی، به عنوان عاملان نظم سلطانی، در بخشهای روبنایی از قبیل لزوم عمل به فقه اسلامی، کمک به مردم و عدالت همگرایی داشته و در حوزه بنیادها از قبیل نوع نظام سیاسیمشروع واگرایی داشته است. برای اشاره به همین وضعیت مفهوم «واهمگرایانه» ارایه شده است. به لحاظ فکری، اندیشههای سیاسی اصلاحی برخاسته از آموزههای دینی، مقتضیات زمان و مکان و مقدورات و امکانات از عوامل و دلایل اصلی شکلگیری مناسبات واهمگرایانه بوده است. واهمگرایی محصول تداوم در مبانی واصول تفکر و تغییر در ساحت اندیشه و عمل سیاسی مقیّد به شرایط است.
آنخستین تلاشها در پاسخگویی به پرسش مذکور صرف یافتن نظریهای در باب «معنا» شد.
آنگارنده در این بخش تلاش کرده است تا نظریه معنایی متخذ از اصول فقه شیعه ارایه کند. با توجه به اینکه نظریه معنای ارایه شده کشف معنای اندیشه و عمل سیاسی را در گرو بررسی شرایط ذهنی و عینی تکوین اندیشه و عمل سیاسی میداند، بخش دوم و سوم رساله به توضیح و تبیین مبانی، اصول و قواعد اندیشه و عمل سیاسی علمای شیعه پرداخته است. فرازمانی و فرامکانی بودن مبانی باعث میشود تا اندیشه و عمل سیاسی علمای شیعه، در طول تاریخ، دچار گسست نشود. اصول و قواعد علیرغم ثبات از انعطاف برخوردار هستند. شرایط سیاسی و اجتماعی عصر صفوی در بخش سوم مورد بحث قرار گرفته است تا نشان دهنده زمینههای عینی تکوین اندیشه و عمل سیاسی عالمان شیعه در عصر صفویه باشد. بخش چهارم اندیشه سیاسی فیلسوفان مهم عصر صفوی: میرداماد، میرفندرسکی، صدر المتألهین و فیض کاشانی و مناسبات آنها با حاکمان صفوی را مورد بحث و بررسی قرار داده است. مهمترین دستاورد این بخش تبیین مکتب حکمت سیاسی متعالیه است که بطور کلی جوهره اصلی آن نظمی معارض نظم سلطانی است. هرچند به لحاظ شرایط و مقتضیات، امکان معارضه با سلطنت وجود نداشته و اقدامات عملی از حد گفتمان اصلاح فراتر نرفته است. در بخش پنجم اندیشه سیاسی فقهای مهم این عصر: محقق کرکی، محقق اردبیلی، شیخ بهایی، شیخ علی نقی کمرهای، محقق سبزواری و علامه مجلسی و مناسبات آنها با حاکمان صفوی تبیین شده است. تأکید بر نظریه لزوم رهبری جامعه شیعی توسط مجتهد حکیم و اعلم از یافتههای اساسی این بخش است. بر این اساس بر پادشاه شیعی واجب است از مرجع شیعی اطاعت نماید.
آدر مجموع، دستاورد رساله در پاسخ به پرسش اصلی این است که مناسبات شکل گرفته میان عالمان شیعه، به عنوان حاملان سیاست دینی و پادشاهان صفوی، به عنوان عاملان نظم سلطانی، در بخشهای روبنایی از قبیل لزوم عمل به فقه اسلامی، کمک به مردم و عدالت همگرایی داشته و در حوزه بنیادها از قبیل نوع نظام سیاسیمشروع واگرایی داشته است. برای اشاره به همین وضعیت مفهوم «واهمگرایانه» ارایه شده است. به لحاظ فکری، اندیشههای سیاسی اصلاحی برخاسته از آموزههای دینی، مقتضیات زمان و مکان و مقدورات و امکانات از عوامل و دلایل اصلی شکلگیری مناسبات واهمگرایانه بوده است. واهمگرایی محصول تداوم در مبانی واصول تفکر و تغییر در ساحت اندیشه و عمل سیاسی مقیّد به شرایط است.
نظر شما